جوان آنلاین: به شوخی پرسید «حسن چه خبر است؟ همه را شهید کردی خانه آباد!» رمق حتی حرف زدن نداشتم، گفتم درِ بهشت باز شده و دارم بچهها را یکی یکی میفرستم تو.
«سی چهل نفریم، اما خدا با ماست. سه شبانه روز است که نخوابیدهام. پشت این خاکریز نصفه نیمه، فقط شهدا خوابیدهاند و با خمپارههایی که گاهی دوروبرشان منفجر میشود هم، بیدار نمیشوند.
ساعتی پیش دوست طلبهام حمید ملکی، خودش را به خط رساند، نمیدانست دوتا از برادرانش اینجا شهید شدهاند. به شوخی پرسید «حسن» چه خبر است؟ همه را شهید کردی خانه آباد!» رمق حتی حرف زدن نداشتم، گفتم درِ بهشت باز شده و دارم بچهها را یکی یکی میفرستم تو.
این برشی از کتاب «فانوسی که افسانه نبود» به قلم حمید رسام از انتشارات سوره مهر است که خاطرات سردار شهید «حسن ترک» را از زبان خانواده، دوستان و همرزمانش روایت میکند.
این کتاب، به عنوان یک اثر مستند و معتبر در ۵۲۴ صفحه به زندگی شهید حسن ترک میپردازد، پرداختی که به دو بخش زندگی شهید قبل از جنگ و در دوران دفاع مقدس اختصاص دارد. یکی از نکات قابل توجه در سیر روایت این کتاب، بهره از زاویه دید اول شخص در داستان است.
در این اثر، نویسنده، داستان واقعی زندگی این سردار شهید را بر پایه گفتههای ۸۵ راوی و چهار دفتر یادداشت روزانه شهید روایت میکند، منابعی که شامل نکات و جزئیات مهمی است که شرح آن در ادامه میآید، دفاتر چهارگانه یادداشت شهید حسن ترک، به محاسبات و مراقبات اخلاقی و روزنوشتهای مناطق عملیاتی او از سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ اختصاص دارد.
مصاحبه با ۸۴ نفر (اعم از خانواده، همراه و همرزم) نیز به مدت ۱۲۵ ساعت، فرایندی است که خروجی آن را در گفتههای راویان کتاب «فانوسی که افسانه نبود» میتوان دید. همچنین نباید از مکتوبات تاریخی که به شهید حسن ترک اشاراتی داشته غافل شد که این مکتوبات نیز برگرفته شده از ۱۵ کتاب است و اینها همه جزئیاتی است که بر ادعای حمید رسام، نویسنده کتاب مبنی بر سندیت سطر به سطر کتاب «فانوسی که افسانه نبود» صحه میگذارد و مخاطب را با این واقعیت مواجه میکند که گرچه داستانی خوشخوان و روایی را خوانش میکند، اما نعل به نعل آن با واقعیت تاریخی جنگ هشت ساله ایران و عراق و آنچه در جبهه و پشت جبهه رخ میداده است، تطابقی شگرف دارد.
البته جز موثق بودن درصد بالایی از روایتهای این اثر، نویسنده کتاب درباره بهره بردن از آیات قرآن در ابتدای هر فصل میگوید: «هر فصل کتاب با آیاتی از قرآن کریم آغاز میشود که به نوعی با وقایع آن فصل پیوند دارد، این انتخاب آیات، نه تنها نشان دهنده عمق ایمان شهید حسن ترک است، بلکه نمایانگر تلاش نویسنده برای ایجاد پیوند میان متن و معانی عمیق قرآنی است.
از منظری دیگر، کتاب «فانوسی که افسانه نبود» تنها قصه آزادی خرمشهر نیست، بلکه نمایی درونی از محاسبه نفس و تفکر عمیق شهید حسن ترک در خلوت خود است. این اثر، به مخاطبان امروز فرصتی میدهد تا با دلاوریها و چالشهای روحی این شخصیت بزرگ آشنا شوند و از آن الهام بگیرند.»
نکته قابل توجه دیگر در این اثر، تقسیم سخن راویان به دو بخش متن و پاورقی است که به ضرورت منطق روایت و با رعایت اصل انسجام و پیکرهمندی میان متن و پاورقی مطالب ۸۴ راوی اعمال شده و آنجا که نوع گزارههای خبری است از زبان حسن ترک در متن به کار آمده است و اگر در توصیف شخصیت حسن ترک بوده یا روایت او را تکمیل میکرده، از زبان ۸۴ نفر در پاورقیها آمده است.
اما از محتوا که گذر کنیم، به فرم میرسیم. نخستین فرم هویتی هر اثر، نامی است که بر آن میگذارند، عنوان «فانوسی که افسانه نبود» نیز اسم خاصی است که به نظر میرسد به دلیل ارتباط عمیق شهید حسن ترک با شب و فانوس انتخاب شده است.
عکس روی جلد کتاب هم مربوط به شب عملیات بدر است، شبی که در آن شهید مهدی باکری به شهادت رسید. این شب، نمادی از فداکاری و ایثار رزمندگان اسلام است که نویسنده سعی کرده با روایتش مخاطب را با ابعاد انسانی و معنوی این شخصیت بزرگ بیشتر آشنا کند و گرچه عکس از نگاه بصری جذابیت چندانی ندارد، اما پیشینه انتخابی آن خوشایند و جذاب به نظر میرسد.